تو ... چه حسی هستی ؟؟
که به من می بخشی ... لذتِ بودن را
در همان لحظه که سیرم ز جهان
تو ... چه حسی هستی؟؟
که به من می بخشی ... طعمِ زیبایِ مهرت
و نگاهِ دلِ من می خوانی ...
و تو غمِ من می دانی ...
بی هیچ تلاشی برایِ گفتن ...
من سکوت می کنم و تو دستِ دلم می گیری
می خندم و تو با دلِ من می خندی
می گریم و تو اشک به چشم می آری
تو ...... چه حسی هستی ؟؟؟
این قَدَر نزدیکُ .. خود .. اَزَم این همه دور
با تو .. من .. حالِ قشنگی دارم
با تو .. من .. بینِ گریه ها می خندم
با تو .. من .. در به رویِ غصه ها می بندم
تو بمان در قلبم .. که جایت خوب است
در دلم .. فاصله ها بی معنا
در دلم .. فاصله از ما دور است
- زمان انتشار: 25 بهمن 1394
-
نظرات(0)
پس به همین دلیل ازتون ممنون میشیم که سوالات غیرمرتبط با این مطلب را در انجمن های سایت مطرح کنید . در بخش نظرات فقط سوالات مرتبط با مطلب پاسخ داده خواهد شد .